نکات اصلی گزارش بازبینی استراتژی آمریکا در عراق منتشر شد. به گزارش "الف"، شورای امنیت ملی آمریکا، مقایسه تطبیقی فروض و اهداف اصلی استراتژی آمریکا، قبل و بعد ازسخنرانی بوش را منتشر کرد.
جدول تطبیقی فروض به شرح زیر است:
اهداف اصلی تعریف شده برای فاز جدید عملیات آمریکا، همزمان با اضافه شدن نزدیک به بیست هزار نیروی جدید به تعداد فعلی نیروهای آمریکای در عرق، به شرح زیر است:
1- شکست دادن القاعده و حامیان آن و پاک کردن عراق از مناطق امن برای تروریست ها
2- حمایت از تلاش های دولت عراق برای کاهش خشونت های فرقه ای و به دست گیری کنترل کامل بر بغداد
3- ممانعت از دخالت های سوریه و ایران در عراق
4-کمک به گسترش دموکراسی از طریق تقویت موسسات دموکراتیک
5- آماده کردن شرایط برای آشتی ملی با تاکید بر رهبری دولت عراق
6- ادامه حمایت از تقویت نیروهای امنیتی عراق
7- کمک به رشد اقتصاد عراق به کمک افزایش صادرات نفت
8- تلاش برای جلب حمایت همسایگان، کشورهای منطقه و جامعه بین المللی از عراق
این گزارش در بخش "ترسیم تصویر منطقه ای"، به طور جالب توجهی، تخصیص وام از جانب ایران به موسسات عراقی را تهدید دانسته است.
سخنرانی بوش برای تشریح این تغییر استراتژی را ببینید.
برای دریافت این گزارش به ضمیمه جزئیات دیگری در زمینه شیفت های استراتژیک کلیدی و شیفت های تطبیقی تاکتیکی آمریکا و عراق، کلیک کنید.
اظهارات کنسول ایران در اربیل درباره آدمربایی آمریکا
در این حال، عباس حسینی، کنسول ایران در اربیل که شب گذشته و پیش از اشغال کنسولگری ایران به دست نیروهای آمریکایی به ایران بازگشته است، در گفتوگویی با خبرنگار «بازتاب»، درباره دیپلماتربایی آمریکاییها اظهار داشت: این اقدام آمریکا، همزمان با موضعگیری شب گذشته بوش، رئیسجمهور آمریکا، انجام شده است.
وی گفت: بوش ساعت 21 شب گذشته به وقت آمریکا؛ یعنی حدود همان ساعت چهار صبح که کنسولگری ایران اشغال شد، ادعا کرد که ایران، عامل ناآرامیهای عراق است و از تروریستها در این کشور حمایت میکند. درست در همان زمان این موضعگیریها و در راستای این مواضع، نیروهای آمریکا به کنسولگری ایران در اربیل عراق حمله میکنند و چهار دیپلمات ایرانی را میربایند.
وی همچنین به دیگر موضع بوش، مبنی بر ورود بیست هزار نیروی دیگر آمریکا به عراق اشاره کرد و گفت: یکی از پیامدهای این اقدام آمریکا، میتواند ایجاد ناامنی برای فعالیتهای ایران و سوریه در بغداد و بصره باشد که پیشتر نیز توسط آمریکا آماج حمله و تعرض قرار گرفته بودند.
کنسول ایران در اربیل عراق گفت: آمریکا در پی ناکامیهایش در عراق، به ویژه فضایی که پس از اعدام صدام در عراق ایجاد شده است، به دنبال کسب آبروست؛ بنابراین، میخواهد بهانهجویی کند تا به اشغالگریاش در عراق ادامه داده از شکست بیشتر خود که به گفته بوش دلیری ایران را در پی دارد، جلوگیری کند.
وی درباره فعالیتهای کنسولگری ایران در اربیل تأکید کرد: کمکهای بهداشتی و درمانی و اجتماعی مردم کردستان عراق را در چند سال اخیر دنبال کردهایم، به گونهای که روزانه برای 250 نفر روادید صادر میکردیم که از این تعداد حدود صد نفر از راه مرزهای زمینی و حدود 150 نفر از مرزهای هوایی رفت و آمد میکردند.
وی به واکنش و مواضع مسعود بارزانی و نوشیروان بارزانی، اشاره نموده و با مثبت توصیف کردن آن گفت: کنسولگری ایران در اربیل، تحت حاکمیت اقلیم کردستان بودهاست؛ بنابراین، توقع است که این اقلیم برای آزادی در صحت و سلامت دیپلماتهای ربودهشده ایرانی بیشترین اقدامات را انجام دهد.
کنسول ایران در اربیل درباره اسناد ربوده شده سرکنسولگری ایران توسط آمریکاییها اظهار داشت: اسناد مهمی نبوده، بلکه بیشتر، همان اخبار مربوط به منطقه بوده است.
برادری خواهر 12 ساله اش را برای اینکه در آینده فاسد نشود، در مشهد کشت!
قاتل دختر 12 ساله ای که در جنگل طرقبه مشهد به قتل رسیده بود، گفت: با توجه به اینکه من نان آور و فرزند بزرگ خانواده بودم، و کار و شغل درستی نداشتم، و درآمدم برای هزینه خانواده کافی نبود، تصمیم به اینکار گرفتم، که در آینده فاسد نشود!
علی یحیایی، بازپرس ویژه قتل دادسرای عمومی و انقلاب مشهد در باره وضعیت سلامت روانی متهم گفت: وی به لحاظ سلامت روحی و روانی مشکلی ندارد، و با توجه به اینکه پدر مقتول فوت کرده، تقاضای قصاص، از جانب مادر مقتول مطرح شده است.بیایید با هم به آسمان نگاه کنیم!
دخترک از اینکه همچون مثل خیلی از دخترها، با برادرش به پارک آمده بود، خیلی خوشحال بود، و اسیر غوغای کودکانه خود، جای خالی پدر را کمتر احساس می کرد، دخترک که صدای خنده کودکانه اش فضای پارک را پر کرده بود، ناگهان ایستاد و به چشمان خیس و سرخ برادر نگاه کرد، نمی توانست باور کند. اما حقیقت داشت. برادر سخت گریه می کرد. وقتی با دستهای کوچکش، اشک های چشم برادر را پاک کرد، با بغض از برادر پرسید. داداش! چرا گریه می کنی؟! یاد پدر افتادی؟! از اینکه گفتم بستنی می خوام و نخریدی ناراحتی؟! از اینکه گفتم روسری میخوام و پول نداشتی برایم بخری ناراحتی؟! داداش خوبم! تو گریه نکن! من دیگه هیچی ازتو نمیخوام! و برادر که فشار فقر و بیکاری او را سخت آزار می داد، دستهایش را بدور گردن خواهر حلقه زد و گفت: بخاطر تو خواهرم! بخاطر فردای تو خواهرم! بخاطر اینکه می ترسم این فقر و ناداری، ترا در آینده به فساد وادار کند. بخاطر اینکه من دیده ام و می بینم که فقر با شرافت چه کرده است. بخاطر تو خواهرم! که نمی توانم فردای تلخت را مجسم و تحمل کنم! خواهرکم پدر نیست. و من نمی توانم .. نمی توانم.. نمی توانم... و دخترک دقایقی بود که پس از یک تقلای بیهوده، دیگر صدای ناله و گریه برادرش را نمی شنید. چرا که بر اثر فشار پنجه های برادر، دقایقی بود که مرده بود! و زیر دست برادر جان کنده بود.
مادر در خانه بدجوری دلشوره داشت. ساعتی از شب گذشته بود، و دختر و پسرش هنوز از پارک برنگشته بودند. مادر تا صبح کنار کوچه نشست. و روزبعد وقتی بالای سر جسد خفه شده دخترش نشست، دیگر اشکی برای ریختن در چشم نداشت.
دختر ناز دوازده ساله اش بطور فجیعی کشته شده بود! از که باید تقاص می گرفت؟ چشم کدام بیرحم را می باید از کاسه بیرون می آورد؟ طناب دار را به گردن کدام جلاد باید حلقه می کرد؟ چه کسی باید بجرم کشتن دخترش کشته می شد؟! این قاتل بی رحم که با قساوت و بی رحمی، اینگونه این کودک یتیم و معصوم را کشته بود، چه کسی بود؟! دنبال پسرش می گشت تا سر بروی شانه های او بگذارد و سخت گریه کند. می خواست پسرش را بیابد تا در یافتن قاتل این کودک بیگناه او را یاری کند! می خواست حالا که شوهرش نبود، پسرش در کنارش باشد، تا از قاتل سنگدل انتقام بگیرد؛ و وقتی قاتل را شناخت، دیگر حتی نائی برای فریاد کشیدن هم نداشت.
کسی که دخترش را کشته بود! پسر خودش بود! برادر دخترش!
بیایید امشب! تا خود صبح به آسمان نگاه کنیم! بجز این کاری می توانیم بکنیم؟!